Tuesday, April 24, 2007

مالشگاه جديد افتتاح مي شود


باز هم چوپان دروغگو در جريده محلي درگز خبر از افتتاح فاز يك ! دانشگاه خبر داده است كه منظور از آن همان خرابه اي است كه بايد با گرگها و گوسفندان در انجا بسر كنيم.

در پي اين خبر اگر خداي ناكرده اين سرپرست راستگوي مالشگاه راست گفته باشد و مالشگاه و مالشجويان به آنجا نقل مكان كردند . وسايل حياتي زير را حتماً همراه خود داشته باشيد:
يك عدد پتوي گرم
يك عدد فانوس و يا چراغ نفتي براي گرم شدن
يك عدد چوب دستي براي حمايت جان خود از دست حيوانات متوحش
مقداري مواد خوراكي مانند كنسرو و آب آشاميدني

ضمناً گم شدن و ربايش دانشجويان دختر به هيچ وجه مسئوليتي براي دانشگاه ندارد.

حكايت گوسپند ِ عاشق



به نظر شما در مالشگاه ما چه کسی عاشق است که نام گوسپند برازنده اوست؟
!می توانید از عکس زیر هم کمک بگیرید

زارع ِ چوپان، دانشجويان ( مالشجويان ) گوسفند

عكس آقاي زارع با تعداد زيادي از دانشجويان - سال 1385 -بهار

اگر كمي به رفتارهاي سرپرست دانشگاه توجه داشته باشيد خود را سرور و مولاي تمام دانشجويان مي داند و گاهاً بيانات قبيحه اي به سوي دانشجويان حواله مي كند . اندكي از اين بيانات را در نوشته هاي قبلي خدمتتان عرض نموديم و به نظر مي رسد دليل محكمي بر اين مدعا باشد ( اگر دانشجوياني هم كه از دهان مبارك سرپرست با ادب دانشگاه از اينگونه بيانات شنيده اند ، مي توانند با ما در ميان بگذارند ) . امّا اين بيانات قبيحه بايد توسط گوشهاي قبيح تر شنيده شوند اصولاً كسي كه اجازه مي دهد به شخصيت او توهين كنند نسبت به توهين كننده بي احترامي بيشتري به شخصيت خود كرده است. حالا از اين بحث فلسفي بگذريم ، ما مالشجويان فرهيخته اين مالشگاه اصولاً عادت به حيف نان شدن داريم .

نكته اصلي اينجاست كه سرور و مولاي پاچه خاران جهان جناب مستطاب زارع ِ چوپان خود را به مثابه شباني نيرومند مي داند كه به راحتي گوسفنداني كه نام مقدس دانشجو رابه مالشجو آلوده كرده اند را در چراگاهي به نام مالشگاه مي چراند و گوسپنداني كه چه خوشحال و چه شادمان به دنبال اندكي خوشي كه هيچ وقت به آن نمي رسند پول پدر بدبخت خود را به جيب اين چوپان مي ريزند. گوسفندان بچرييد كه دنيا چراگاهي بيش نيست.

Thursday, April 12, 2007

بدنام برو گمشو/ برو طعمه گور شو

اخیراً شنیدیم که جناب مستطاب خـ ا یـ ه مـ ا ل آقای عماد خلدانی عزیز قصد داشته نویسندگان این وبلاگ را شناسایی کند وحتی شنیده شده است که گزارش تخلف این وبلاگ را نیز داده است؛ فقط می توانیم بگوییم خاک بر سر بی آبرویت که بدنام شدی
_______________
من که حرفی برای گفتن ندارم ؛ آخه پست بودن و نفله بودن هم تا حدی ، این بدبخت با این که فارغ التحصیل شده بازم دست از این کارهاش بر نمی داره ،
باز هم از کاربران محترم این وبلاگ معذرت می خوام که این وبلاگ را آلوده به نام یکی از پست ترین مخلوقات بشر کردم

مالشگاه در سال جدید

خوب ؛ سال هزار و سیصدو هشتاد وشش هم آمد. امّا ما همچنان در نگون بختی سیر می کنیم. مطمئن باشید اوضاع روز به روز **بدترمی شود ولی بهتر نخواهد شد
***تنها چیزی که تغییر کرده است نام دانشگاه است که از این به بعد در این وبلاگ مالشگاه خواهد بود
****نمره ها هم همچنان نیامده است و پاچه خارهای عزیز هم همچنان می مالند به امید روز وصال